ای به اوج عرش اهورا پر زدی ز بالای دار ، خنده ی مستانه زدی بر خیل کفتاران سردار ، لشکر و سپاهیانت
همیشه مانده است در دل کهن ایران ، خیل فرزند و این همه مشتاقان پور و مردانت از سرتاسر ایران ، گر چه سر از تن جدا گردید گرچه در ظاهر خرسند گشتند جمع ظالمان مشتی روبهان ، پس بدان مانده است از نسل پاکت صد هزار ریشه با هزار آوند سرو و سرسبز در کشور ایران ، معبد نورت هر مکان پیداست چشمه ی حکمت در نهان اینجاست ، روزگار نامرد گاه بیداد و یورش دشمن مردمی تنها گوشه ی کشور کشوری در بند پر ز آتش خشم و یورش دشمن تازی ، سروری کردی جان خود دادی هم ز پورانت هم ز یارانت ، قبله ی جانی چشم بینایی تا ابد مانی در میان شهر ، فرخی زادی صاحب رایی راز پنهانی ، هم شدی صاحب اسما هم شدی شافع مرحم زخمها شافی دردها ، کن قبول از ما این دعا و خواست جمله فرزندانت ، حال ما را خاک ایران را از خدا خواه چون بهار گردد همره ما باش در شب ظلمت ، تو همیشه والایی صاحب لشکر پیر و سالاری ،
رامینی تو شاه پیر و آقایی فرخی زادی نوری در شبها ، یاد تو باشد روحبخش جان نام تو باشد مرحم دلها ، من سرودم این مطلب بهر کارزات جانفشانیت در وطن ایران شهر آتش ها باغ آذرها شهر اجدادت ، نام تو ماند تا ابد در دل تو کنون هستی زنده و شاهد از زبر بالا این سترگ کوهها ... یاد سردار شهید بزرگ مغ لنجان و ایالت مرکزی از اهالی شهر باغبادران کهن رامین
فرخزاد فرمانده ی لشکر ایالت مرکزی که به دست تازیان در میدان شهر اسپادان به دار کشیده شد و گردن زده شد و مردم لنجان و شهر باغبادران و دوستداران و سربازانش جسم بی جان با سر جدا شده ی سردار شهید را به همراه سردار بی سر همرزمش شهید اردشیر مهرپرور فرمانده ی لشکر اسپادان را با پای پیاده بر سر زنان و شیون کن Majid shams baghbadorani...
ادامه مطلبما را در سایت Majid shams baghbadorani دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : majidshamsbaghbadorani بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 11:57